سنگ صبور
یک اصطلاحی چند سالی ست در خانه ی ما باب شده با این عنوان: "استراحت بعد از صبحانه". وجه تسمیه آن بر می گردد به سالها پیش در خانه پدری، که در روزهای تعطیل به خاطر بابا نمی توانستیم یک خواب مفصل داشته باشیم. بابا جان ما حرف حسابش این بود که روزهای دیگر که هر کدام به دیاری هستیم لااقل روزهای تعطیل صبحانه را دور هم بخوریم. و به همین خاطر صبح کله سحر از خواب بیدار می شد نان تازه و شیر می خرید، چایی درست می کرد و یک صبحانه مفصل می چید و منتظر می ماند که ما بیدار شویم. سقف طاقتش تا ساعت هشت صبح بود. نزدیک هشت که می شد می آمد پشت در اتاق یک یک مان و آهسته از همان پشت در صدایمان می کرد .اگر بیدار می شدیم که هیچ، اگر بیدار نمی شدیم ثانیه به ثانیه می آمد و می رفت تا ما از رختخواب کنده شویم. التماس و اعتراض هم هیچ فایده ای نداشت. باید بیدار می شدیم تا صبحانه را دور هم بخوریم.
برادر من هم راهش را یاد گرفته بود صبحانه اش تمام نشده شروع می کرد به قد کشیدن و خمیازه کشیدن و بعد هم که صبحانه اش تمام می شد در مقابل بهت و حیرت ما می گفت : من برم یه استراحتی بعد از صبحانه بکنم. و می رفت تا ادامه خوابش را داشته باشد. و اینگونه شد که سالهای سال است که اصطلاح "استراحت بعد از صبحانه" در خانه ی ما باب است و تا همین امسال تعطیلات نوروز هم ادامه داشت و خان داداش ما با داشتن زن و فرزند و کلی شان و مقام اجتماعی و استاد دانشگاه بودن، هنوز هم در خانه پدری مرتکب استراحت بعد از صبحانه می شود.
ادامه دارد.....
Design By : Night Melody |